طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

ساده س . خیلی ساده . زندگی رو میگم !

دوشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۳۲ ب.ظ

+نشسته بودیم زیر آلاچیق .قرار بود تا سحری بمونیم باغ و بعد, قبل اذان برسیم خونه . عماد "بیست هزار آرزو" ی محسن چاووشی رو وا کرده بود . محمد امین قلیون میکشید و آقا محسن ( شوهر خواهر شوهرم ) بال مرغ کباب میکرد . یه جای اهنگ که رسید طاطان گفت خاله منیر هندددددییییی ! خاله منیر پاشد که ادای هندی ها رو در بیاره . من خندم گرفت عماد کف زد . طاطان سوت . محمد امین خم شد دود قلیون رو از پایین فوت کنه بیرون . گفت این از همون دود هاس که تو تالار ها میدن بیرون . همه خندیدم و محمد پاشد که با خاله منیر برقصه .


+عماد گفت گاز بده . دنده رو دادم چهار . گفت گاااز بده دنده رو دادم پنج . گفت گاز بده . گاز دادم گفت گاااااااااز بده گفتم عماد شد 130 . گفت برو وقتی جاده مال توه . برو وقتی خلوت . گاااااز بده . محمد امین گفت برو من دوربین ها رو حفظم . خاله منیر گفت آفرین عررروووووس گلم . مامان طیبه ( مادرشوشوهرم ) اما آیت الکرسی میخوند . من گاز میدادم و ماشین پرواز میکرد .یه لحظه دلم خواست پنجره رو وا کنم سرم رو بیارم بیرون و داد بزنم .



+گفتم عماد اگه از نشریه ماهی یه تومن بدن یه وام ور میدارم ده میلیونی . پونزده میلیونم از بابا میگیرم . گفت خب؟ گفتم میدمش به تو . گفت برات ماشین میخریم . گفتم نه میدمش به تو که توام وام برداری یه اپارتمان دیگه ثبت نام کنیم . بعد قسط هاش رو باهم بدیم . لبخند زد : خب؟ گفتم باقیش هم لباس میخرم . خندید : چقدرشو قسط میدی ؟ گفتم :اوووووووووم ؟ وام 18 درصد باشه میشه چقدر؟ گفت شاید  کمترش رو گرفتیم . میگم :اووووم حالا تو فرض کن ماهی 350 تومن قسط وام .650 تومنش میمونه . 300 تومنش رو میذارم کنار که تا 6ماه یه بار بریم سفر . بلیط و هتل با تو . مال منم اونجا خرج میکنیم . بریم مالزی . خندید : خب باقیش  رو چیکار میکنی ؟ گفتم باقیشم یه ماه مانتو میخرم یه ماه کیف یه ماه کفش ... باز هم خندید .گفتم واسه چی انقدر میخندی؟ پیشونیم رو بوسید و گفت تو پولاتو پس انداز کن خانوم خوبم . باقی چیزا رو بذار به عهده من . لبامو جمع کردم :خب اینام پس اندازه دیگه . گفت میدونم و چشمک زد !

  • Vafa 1192

نظرات (۱)

ماهی یه تومن از نشریه؟دکمه لفت این وبلاگ کجاست؟چرا فک نمکینی یه حسود ممکنه اینجارو بخونه؟اه به آرزوهای من که توسط تو برآورده میشن،چه وضعیه آخه!!
پاسخ:
:)))))) عاشقتم :)))))))
تو چرا باید اون سر دنیا باشی هااااااان؟؟؟؟؟/
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">