سورپرایز
مامانم و میبوسم میخنده و میگه خوش بگذره میگم تو میدونی کجا میریم نه؟ بابام هلش میده بیرون تا مامانم لو نداده .فک میکنم خب موقع تحویل دادن چمدون میفهمم که ... عماد میره سمت رسپشن و بعد چیزی میگه و اون کارت پرواز هامون رو میده . کسی قبلا کارت پروازمون رو گرفته بوده؟ از این همه تلاطمش برای پنهان کردن مقصد خندم میگیره. بهم میگه تو بشین رو صندلی انتظار و خودش میره اونور سالن سمت کانترها تا چمدون رو تحویل بده بنظرم سمت کانتر تهران میره . برام مهم نیس کجا میریم مهم بدو بدوهای عماده.اصلا فکرش رو نمیکردم برای تولدم برنامه مسافرت چیده باشه. میریم سمت سالن ترانزیت . میگم هنپز هم نمیخوای بگی کجا میریم؟ لبخند میزنه میگه تو خودت هم تلاش نکردی بفهمی. بازوش رو نیشگون میگیرم . میگه میریم تهران از اونجا به سمت مقصد دوم حرکت میکنیم . تعجب میکنم مکه کجا میخوایم بریم؟ دبی؟! خب اون که ویزا میخواد ! پاس ها خونه بود . مرده صدا میزنه مسافران کیش!
داریم میریم کیش نه تهران ! میگم بدجنس کیش که یه سره س ! میخنده و میگه هنوز سورپرایز ها دارم.
- ۹۷/۰۷/۱۷