طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

برنامه ریزی

شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۹ ب.ظ

سلااام 

من اومدم بعد کلی بد قولی بخشییید 

خیلیا پی ام دادن که رژیم و برنامه رو براشون بفرستم جواب بعضیا رو دادم برای بعضیام ببخشییید که دیر شد حتما امروز سعی میکنم بفرستم. 

یه کاری که از امروز شروع کردم نوشتن برنامه س. یه برنامه توپ

چه جوری؟ 

تصویر رو داشته باشین! 


من که حالم با این برنامه خوبه :) 

  • Vafa 1192

تلاش

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ ب.ظ

از فردا صبح میخوام یه رژیم شروع کنم با پیاده روی و کلی برنامه دیگه ... نگید نگفتم :) 

گفتم میخوام باز تلاش کنم؟ 

گفتم باز میخوام بایستم؟ 

هرکی رژیم رو میخواد و پایه اس از فردا شروع کنه پی ام بده ؛) 

روزگارتون خوووش

  • Vafa 1192

ببخشید دیر شد ( خارج از گود ادامه هنر زن بودن )

جمعه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۱۳ ق.ظ
چهارشنبه قرار بود خارج از گود باشه اما اونقدر سرم شلوغ بود که نشد پست بذارم

این روزها خیلی پکرم زود از کوره در میرم و خیلی دست و دلم سرد شده برای تلاش کردن . یه وقتهایی به خودم میگم بیا ولش کن . اینقدر تلاش کردی عوض شی ,عوض کنی, تهش چی نصیبت شد ؟ اینکه برگردن بهت بگن ...

اما خب خیلی زوده واسه تسلیم شدن !!!نه؟؟؟؟؟؟؟

خلاصه اینکه این چند روز من بداخلاق و زود رنج و قهر بکن شده بودم ! تا حدی که بعضی وقتها میگفتم وفا , عماد هم تا یه جا هی منت میکشه بعد خسته میشه هااا؟؟؟

من قبلنا زود ریکاوری میشدم اما الان برای ریکاوری باید زحمت بکشم باید تلاش کنم ...

بیاین بازهم باهم جلو بریم :) باز هم از ادامه بدیم .

ادامه ی هنر زن بودن!


شنیدین میگن "زن بی خرج , زن بی ارج؟ "

من فکر نمیکنم این به این معنی باشه که زن ولخرج زن با ارج باشه!! اما شدیدا هم با جمله ی بالا موافقم !! حالا چطور؟

همیشه خرج کردن به معنی صرف هزینه بی مورد نیست ! ما برای خودم باید احترام خرج کنیم , ارزش خرج کنیم ... ما باید خودمون رو دوست داشته باشیم . ما وقتی خودمون رو دوست نداشته باشیم به خودمون احترام نذاریم خودمون جز اولویتها ی خودمون نباشیم چطور انتظار داریم دیگران به ما احترام بذارن و ما رو جز اولیتهاشون بدونن؟
چند سال پیش یه کتاب میخوندم به اسم "چطور بهترین دوست خود باشیم " نوشته ی دکتر پل هاوک .تو اون کتاب به خوبی به خواننده یاد میداد چطور خودش رو دوست داشته باشه ( نه خود شیفته باشه نه خود ستیز- بعضی وقتها ما بی اونکه بخوایم با خودمون ستیز میکنیم -)
سلامتی ما مهمه , خورد وخوراک ما مهمه , به اندازه خوابیدنمون مهمه , ...

شما یه ظرف مربا رو در نظر بگیرید . اون ظرف تا وقتی میتونه به ما مربا بده که توش مربا داشته باشه . اگه ما مدام از تو اون ظرف مربا ورداریم واونو هیچ وقت پر نکنیم بلاخره یه روز اون ظرف مرباش تموم میشه دیگه نمیتونه هیچ مربایی به ما بده . ما اگه ظرف وجودیمون رو از عشق مهربونی دوست داشتن پر نکنیم چطور میتونیم تا ابد به دیگران محبت کنیم؟ ما اگه سالم و تندرست نباشیم چطور میتونیم تا همیشه پیش عزیزانمون سرحال زندگی کنیم؟؟؟ در حقیقت ما با عدم رسیدگی به خودمون نه تنها به خودمون بلکه به عزیزانمون هم ظلم میکنیم !

ما با دوست داشتن خودمون به دیگران این رو القا میکنیم که ما شایسته دوست داشته شدنیم!

اینو قبول کنید قسمت بد غذا مال ما نیست ! مال همه س ! ته مونده ی غذای بچه ها مال ما نیس ! ( اونا باید یاد بگیرن غذاشون رو تا آخر بخورن!)
اونی که هیچ وقت خسته نمیشه ما نیستیم! اونی که شبها باید دیر بخوابه چون تا دیر وقت باید به امور خونه رسیدگی کنه ما نیستیم ! (باید برنامه ریزی و تقسیم کار و مدیریت شه )
ما هم به اندازه هرکسی لباس احتیاج داریم کفش نیاز داریم و گاهی دوست داریم رنگ موهامون رو عوض کنیم و حتی با دوستامون بریم گردش!
این حق ماست که یک ساعتهایی مال خودمون باشیم .

یادمون باشه ما قبل از هرچیزی ملکه ایم ! نه تنها مثل یک ملکه موقر و متین و زیبا و ظریف باید رفتار کنیم حرف بزنیم راه بریم بخندیم ... بلکه مثل یک ملکه هم باید به خودمون برسیم و شایسته احترامیم.

روزگارتون خوش

پ ن : خوب شد یاد کتاب دکتر پل هاوک افتادم یه قستمهایی از اون کتاب هم براتون میذارم :)

  • Vafa 1192

خارج از گود چهارشنبه ( ادامه هنر زن بودن)

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۵:۵۸ ب.ظ

سلام عصرتون بخیر

امروز دوشنبه بود و قاعدتا باید خارج از گود میداشتیم ! اما چند روزه اصلا دل و دماغ ندارم !!! 

میدونید چیه ؟ وقتی عصبانی میشیم خون جلو چشممونو میگیره مواظب باشیم چی میگیم . کلمه ها وزن دارن حواسمون باشه یه وقت کمر طرف مقابل رو نشکنیم. مواظب باشیم بی أنصاف نشیم . همه خوبی های همسرمونو فراموش نکنیم 

نگیم تو مال زندگی نیستی 

نگیم زندگی با تو جهنمه 

نگیم ...

دعوا تموم میشه 

آشتی میکنیم

ولی اون یادش میمونه . دیگه دلش گرم نمیشه برای زندگی تلاش کنه 

دیگه دستش به کار نمیره ، میخواد یه کاری بکنه یاد بی انصافی شما عین پتک میخوره تو سرش. 

نمک به حروم نباشیم . 



خارج از گود رو چهارشنبه پست میذارم



پنکیک نوتلا و کره بادوم زمینی  من برای فرار از بی حوصلگی



روزگارتون خوب

  • Vafa 1192

دلم غصه داره

يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۵۱ ب.ظ
اون قلمو رو میکشه لای موهام و من از بوی رنگ خفه میشم و پوست سرم  داغ میشه و من بی دلیل فکر میکنم به این آیه قرآن؛  
زنان شما همچون لباس شما باشند  و شما همچون لباس باشید ایشان را! انگار تمام اصول زن و شوهری خلاصه شده تو همین دو جمله . 
یعنی زن و مرد جوری باید هم رو بپوشونن که انگار بی هم برهنه ن . 
لباس عیب ها رو میپوشنه ... عیب همدیگه رو باید پوشوند... لباس پاره آبروی آدم رو میبره لباس پاره ی هم نباشیم 
آبروی هم رو نبریم . عیب همدیگه رو جار نزنیم . لباس جلف آدم رو سبک میکنه لباس جلف هم نباشیم  لودگی نکنیم مسخره بازی در نیاریم . هوای گرم لباس نازک میخواد هوای سرد لباس کلفت . وقتی یکی سردش شد درد دلش گرفت بغلش کنیم مرهم دلش بشیم گرمش کنیم . وقتی یکی داغ کرد عصبی شد جوشید ما آروم باشیم ما کوتاه بیایم ما سکوت کنیم بذاریم خنک شه تبش بخوابه قرار بگیره. 
لباس یعنی شان ، یعنی آبرو یعنی حفاظت ... 
وقتی میگه زن برای مرد، مرد برای زن ، یعنی اونها کنار همند. در یک جبهه باشیم مقابل هم نباشیم رو در روی هم نباشیم ستیر نکنیم ، حرف من باشه حوف اون نباشه نکنیم ...
میگه پاشو ده دقیقه دیگه بیا . من به رنگ تیره روی موهام نگاه میکنم و فکر میکنم سرم آتیش گرفته. میگم پایینش میخوام استخوانی مایل به خاکستری باشهااا !!!!
  • Vafa 1192

حالا چی؟؟

شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۲۴ ب.ظ

وقتی حال روحیم داغون میشد میوفتادم به جون خونه . هی بشور بساب مرتب کن.

حالا که همه جای خونه بهم ریخته س و من زل زدم به سقف چی؟؟؟


همیشه وقتی حالم بد بود یه کله میخوردم هرچی که دستم میومد ...

حالا که آخرین چیزی که خوردم دیروز ظهر بوده چی؟؟؟؟



  • Vafa 1192

امن یجیب بخوانید لطفا

جمعه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ ب.ظ

میدونید چیه؟ میخوام براتون دعا کنم . یه حاااال خووووب 

به دل آرووووم 

یه حس نااااب 

دل خوووووش 

آرااامش 

یار 

محرم 

زندگی .... 

میدونید چیه ؟ شاید حال دل منم خوب شه. 


اینجایی که من هستم دعا میکنم هیچکدومتون نباشید.

برای دلم امن یجیب بخونید 

  • Vafa 1192

صبح بخیررر ؛)

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۴۷ ق.ظ

اومده بودم کمی از دلتنگی هام نق بزنم اما به جاش ترجیح دادم با این گلهای خوشگل حالتون رو خوب کنم 


پ ن : گل ها رو برای تشکر از همسرم بخاطر همراهی که این چند وقت باهام داشت براش خریده بودم آخه یه هفته بود صبح تا شب بیرون بودم . 

.

.

.

  • Vafa 1192

زن معمولی

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ب.ظ

دارم آشپزی میکنم با این آهنگ 

زن معمولی

پ ن : واقعا چی میدونین از یه زن ؟


بعدا نوشت : دوستان ممنون از اینکه اطلاع دادین  لینک رو  وا نمیکنه , درستش کردم .

  • Vafa 1192

ترس

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۲۴ ق.ظ

شب که میشه روحم پر میشه از میعان اندوهی که تمام روز جمع شدن تو سرم . 

من داعشی رو تصور میکنم و پشت ترسم قایم میشم . ترسم از داعشی نیس از عظمت آدمهاییه که میرن و مقابل داعشیا وایمیسن و میجنگن . راستش ترسم از عظمت اونا هم نیس . بیشتر از کوچیکی  روح خودمه. وقتی کوچیکی روحم رو تصور میکنم خودمو تو قبر میبینم توی اون قوطی تنگ و تاریک . حس میکنم مرگ به اندازه یه برگ کاغذ از من فاصله داره و من هیچی برای رفتن ندارم

چرا اینجوری ام ؟ 

  • Vafa 1192