مجبورم
- ۰ نظر
- ۲۸ مهر ۹۷ ، ۱۶:۲۹
پاهاش رو گذاشته رو دسته مبل و دستهاش رو تو سینه قفل کرده و مثل اکثر شبها همونجا خوابش برده . من روی مبل کناری نشستم و دارم شکاف پیرهنم رو میدوزم و حواسم به سوپ روی اجاقه که سر نره ، فائزه پیام میده قبل اومدنم خبر میدم، سوزن میره تو دستم . انگشتم رو میبرم سمت دهنم و میمکمش . نهار چی درست کنم؟ تلویزیون یه مسابقه داره که مجربیش گلزاره . خیره میشم به نوک انگشتم ، خون نمیاد . سبزی پلو با ماهیچه؟ میپرسه اولین استفاده از هواپیما در جنگ توسط چه کسی صورت گرفت ؟ من فکر میکنم آلمان؟ آلمان تو گزینه ها نیست اون زنگ میزنه به دوستش، دوستش میگه آمریکا. دفعه قبل باقالی پلو با ماهیچه پخته بودم سبزی پلو با ماهیچه خیلی شبیه اونه ، نه این خوب نیست. اون انگلیس رو انتخاب میکنه . جواب ایتالیاس. صدای سر رفتن سوپ میاد . میدوم سمت آشپزخونه گلزار میگه شما با پنج میلیون تومان از برنامه ما خداحافظی میکنید زیر اجاق رو کم میکنم و یادم میوفته چیکن استراگانوف با سوپ گشنیز . حضار اون رو تشویق میکنن من پتو رو میکشم روی عماد .
از مزاج صفرا شروع میکنم و خصوصیات ظاهری شون :
صفرا یعنی گرم و خشک
خشکی باعث لاغری میشه برعکس ،تری باعث چاقی میشه برای همین صفراوی ها غالبا لاغرن ولی استخوان بندی درشت و بدن عضله ایی دارن ، اما صفرایی ها اگه چاق شن از شکم چاق میشن . بدنشون مستعد جوش و آکنه س . بدن گرم و پوست خشکی دارن، پوستشون زیاد میخاره چون خشکی باعث خارش میشه ، هر وقت دیدید بدنتون زیاد میخاره بدونید خشکی مزاجتون بالا رفته .پاشنه پاشون زیاد پوسته پوسته میشه . موی بدن صفراویی ها به صورت پنجه اییه تراکم موهاشون زیاده اما کمتر از دموی هاس . رنگ پوستشون به زردی میزنه صفرا هرچی بیشتر شه پوست و مردمک چشم بیشتر به زردی میزنه . صفرایی ها تو بلند مدت مستعد طاسی هستن ، صفرایی ها از جلو موهاشون میریزه ، دموی ها از وسط. صفراویی ها یبوست و نفخ ندارن اما اشتهای زیادی هم ندارن و یه جورایی گاهی بد غذان!
صفرایی ها زیاد عرق میکنن و رنگ عرقشون به زردی میزنه . رگهای برجسته و نبض قویی دارن. پر حرف و پر تحرک و چالاکن و پر انرژی . قدرت شنوایی شون هم خوبه اما وزوز گوش هم زیاد دارن . از خوابشون براتون بگم که خیلی بد خوابن ، دیر به خواب میرن و خوابشون کم و سبک و بریده بریده س و زیاد خواب آشفته میبینن مثل جنگ و دعوا و افتادن از ارتفاع و اینا میبینن...
دقت کنید ممکنه شما صفرا باشید ولی همه خصوصیات رو یه جا نداشته باشید. مثلا عماد صفراس ولی برخلاف صفراوی ها موهاش مجعد نیست اتفاقا کاملا موهاش لخته. صفراوی ها از گرما بیزارن ولی عماد خیلی سرماییه و زود سردش میشه . زود خوابش میبره اما خوابش بریده بریده س و خواب آشفته زیاد میبینه ولی با این همه عاشق خوابه و پاش بیوفته خوووووب میخوابه.
در کل گفتم ممکنه یه دستگاه از بدنتون تحت تاثیر یه مزاج دیگه باشه اما مزاج کلی بدنتون یه مزاج دیگه باشه ! مهم اینه که اغلب خصوصیات یک مزاج رو داشته باشید .
حالا بریم سراغ خصوصیات اخلاقی که ببینید اینا چه تحفه ایی ن :))))))
اینا آدمای برونگرایی هستن یعنی غم و غصه شون و شادی شون روه . فعال و اجتماعی و پر حرف و پر انرژی و گاهی اصلا پیش فعالن :)) جسور و اهل ریسکن ، شجاع و اهل رقابتن .باهوشن و مدیر و عملگرا . دقیق و ریزبینن یعنی یه نکته هایی به ذهنشون میرسه که کف میکنی و البته حافظه خیلی خوبی هم دارن عماد کافیه یه شعر رو یه بار بشنوه سریع حفظ میشه آماااااا.... کم تحمل و کم طاقتن یعنی طاقت یه مریضی ساده مثل سرماخوردگی و یه ساعت گشنگی رو ندارن ! یعنی چند وقت پیش به عماد پینیسیلین زدیم یه کولی بازی در آورد که بیا و ببین :))) صفراوی ها رک و بدبینن و مستعد خشونت یعنی پاش بیوفته بزن بهادرین واسه خودشون . زود عصبانی میشن و از کوره در میرن ولی خیلی زود خشمشون فروکش میکنه مثل سودایی ها کینه توز نیستن. در کل منفی نگر و تندخو و بداخلاق وپرخاشگر ، خوشبختانه عماد اینطور نیس :))) ( اینا با تغییرات مزاج زیاد و کم میشن صفرا زیاد شه ، بیشتر میشن کم شه ، فروکش میکنن) مثلا بابای من صفرا س مزاجش ، خواب بعد از ظهر صفرا رو زیاد میکنه یعنی بابای من بعد از ظهر یکی دو ساعت بخوابه آمادهس جنگ جهانی سوم رو خودش یه تنه آغاز کنه . شنیدین میگن طرف از دنده چپ بلند شده؟ وقتی رو دنده چپ بخوابی به کبد فشار میاد صفرا تولید میشه ، صفرا میره بالا طرف پرخاشگر و عصبی و تندخو میشه. ولی در عوض دستگاه گوارش خوب کار میکنه . خلاصه این جاه طلبای حاضر جواب ، پاش بیوفته خوب لجباز یکدنده ایی هستن...
از میل جنسی شون بگم اینا میل جنسی بالایی دارن اما توان جنسی شون متغییره . یعنی ممکنه میلشون یه روز بالا باشه ولی توانش بالا نباشه :))) یعنی تبل تو خالی :)))))) آماااا یه روز ممکنه میلشون بالا باشه توانشون هم خوب باشه ! (بازهم میگم ممکنه یکی مزاجش صفرا باشه ولی مزاج دستگاه تولید مثلش دم باشه یا بغلم مثلا دموی ها هم توان بالایی دارن هم میل بالا)
در نهایت دونستن اینا باعث میشه با کم کردن صفرا ( با رژیم غذایی مناسب) این خصوصیات اخلاقی رو کنترل کرد همچنین باعث میشه وقتی میدونید فلانی مزاجش صفراس درک میکنید که خب این آدم لجبازه ، پس رو دنده لج نندازمش، این آدم صفراس اگه الان آتیشی شده دو دقیقه بعد فروکش میکنه.
خیلی وقته خارج از گود نذاشتم!
اینبار موضوع خارج از گود مزاج شناسیه
من نه متخصص طب سنتی م نه چیزی ولی خیلیییی تو زمینه مزاج ها مطالعه کردم که خواستم خلاصه اطلاعاتم رو اینجا بنویسم
مزاج انسان متشکل از چهار نوع مزاجه :دم صفرا سودا بغلم
که همیشه یکی از این مزاج به صورت ژنتیکی بر سایر مزاج ها غلبه داره که بهش مزاج پایه یا جبلی میگن.
بعدا در اثر خورد خوراک و نوع زندگی ممکنه یکی از مزاجها به مزاج جبلی غلبه کنه اما هیچ وقت مزاج جبلی به صورت کامل محو نمیشه مثلا من مزاج جبلی م “دم” هستش اما گاهی غلبه بغلم دارم گاهی سودا گاهی صفرا ! یعنی کامل حس میکنم الان سودا م زیاد شده یا صفرام یا بلغمم. گاهی یه اندام خاص مزاجش با مزاج کلی بدن تغییر میکنه مثلا یکی ممکنه مزاج خودش دم باشه(گرم و تر) ولی دستگاه گوارشی مزاجش سرد باشه!
خب اینا رو بدونیم که چی بشه ؟ مزاج رو همههههه چی تاثیر داره یعنی از ظاهررر بگیر تا اخلاق میل جنسی بیماری همه چییییی....
خب حالا این مزاج ها چین
مزاج دم یعنی گرم و تر
صفرا گرم و خشک
سودا سرد و خشک
بغلم سرد و تر
حالا خصوصیات ظاهری و اخلاقی هرکدوم رو مینویسم شما بگید از کدوم مزاج بنویسم؟؟؟
من دم هستم
عماد صفراس !
دوستان زیادی گفتن عکس بذارم من جون اونجا قصد به اشتراک کذاری عکسها رو نداشتم بیشتر فیلم از خودمون گرفتم که اونم نمیشه شیر کرد تو غواصی و پاراسل هم کلوپی که رفته بودیم آزمون عکس و فیلم گرفت و تو دی وی دی بهمون داد . تو شاتل هم عکس و فیلم نداریم کلا چون امکانش نبود . اما چند تا عکس جسته گریخته داشتم که گذاشتم
اولی از سالن ترانزیت و بلیط ها تا هواپیما و کترینگ (برای اولین بار مناسب) و سالن سی آی پی و لابی هتل که عماد فرم پر میکنه و اتاق . در مورد اتاق بهتون بگم جون هتل ساخت شیش ماه پیش بود همه چیزش جدید بود یعنی مرده نیم ساعت کلید پریزهای لمسی و نمیدونم پرده ریموت دار و اینا میگفت در مورد دیوار شیشه ایی بین حموم و اتاق بگم جالب بود با یه دکمه که نوشته بود کرتین ویندو ، شیشه مات میشد و حموم دیده نمیشد :)
دومین عکس هم مربوط به رستوران کوه نور و رستوران هشتگ و فضایی که از پشت پنجره اتاق دریا دیده میشد بود . البته از ساحل دور بودیم .
برای رفت و آمد میشد ماشین اجاره کرد قیمت بیست و جهارساعتش فک کنم از۱۸۰ت شروع میشد که من موافق اجاره کردن نبودم چون هرجا میرفتی ماشین سفید بود راحت آماده میبرد و میاورد . ( چه کاریه ماشین بگیر پارک کن وقتی هم سوار میشی توش دم کرده باشه!) ولی عماد خیلی دوست داشت اجاره کنه از اون کوپه ها
هر سوالی بود خصوصی پیام بذارید جواب بدم :)
مامانم و میبوسم میخنده و میگه خوش بگذره میگم تو میدونی کجا میریم نه؟ بابام هلش میده بیرون تا مامانم لو نداده .فک میکنم خب موقع تحویل دادن چمدون میفهمم که ... عماد میره سمت رسپشن و بعد چیزی میگه و اون کارت پرواز هامون رو میده . کسی قبلا کارت پروازمون رو گرفته بوده؟ از این همه تلاطمش برای پنهان کردن مقصد خندم میگیره. بهم میگه تو بشین رو صندلی انتظار و خودش میره اونور سالن سمت کانترها تا چمدون رو تحویل بده بنظرم سمت کانتر تهران میره . برام مهم نیس کجا میریم مهم بدو بدوهای عماده.اصلا فکرش رو نمیکردم برای تولدم برنامه مسافرت چیده باشه. میریم سمت سالن ترانزیت . میگم هنپز هم نمیخوای بگی کجا میریم؟ لبخند میزنه میگه تو خودت هم تلاش نکردی بفهمی. بازوش رو نیشگون میگیرم . میگه میریم تهران از اونجا به سمت مقصد دوم حرکت میکنیم . تعجب میکنم مکه کجا میخوایم بریم؟ دبی؟! خب اون که ویزا میخواد ! پاس ها خونه بود . مرده صدا میزنه مسافران کیش!
داریم میریم کیش نه تهران ! میگم بدجنس کیش که یه سره س ! میخنده و میگه هنوز سورپرایز ها دارم.
عماد ) وفا برو ساک ببند
من) چی؟
عماد) ساک دیگه ! چمدون !
من) کجا؟!!!!
عماد ) چیکار داری کجا تو چمدونتون رو ببند، البته چمدونمون رو ببند
من) چقدر یهویی!!! کجا میریم ؟ کی میریم؟
عماد) فردا میریم . دیگه با بقیه ش کاری نداشته باش.
اون میره حموم تا صورتش رو اصلاح کنه .
وایسادم جلو در حموم .
اون بی تفاوت صورتش رو اصلاح میکنه و من هاج و واج نگاه میکنم.
صدای ریش تراش باعث میشه بلند تر حرف بزنم میپرسم : خب من بلاخره باید بدونم چه جور ساکی باید ببندم؟ با هواپیما میریم ماشین میریم ، دور میریم نزدیک میریم چند روز میریم ؟
نگاش به آینه س اونم بلند تر میگه : تو فقط چهارشنبه رو به مدیر بگو نیستی ، اونجایی که میریم سرد نیس لباس کلفت ور ندار...بر میگرده سمتم : چیه؟ چرا وایسادی ساعت یازده و نیم شبه ها! فردا از مدرسه برگشتی راه میوفتیم وقت نداری برو ساک رو ببند.
گیج و ویج میرم سمت اتاق که میگه : راستی مایو یادت نره ، چه اونی که باهم وقتی میریم استخر میپوشی چه اونی که استخر عمومی میری . جفتشون رو ور دار
حالا من دارم به مقصد نامعلومی ساک میبندم واقعا شوکه م ! بیشتر از این شوکه م که نکنه همه این پچ پچ های عجیب غریب این چند روزه اش به همین سفرمون مربوط باشه؟!
ولی ته دلم یه هیجان خاصی دارم درست مثل کسی که یه کادو بزرگ تو دستشه و دل تو دلش نیس بدونه چی توشه :))
واقعا نمیتونم حدس بزنم کجا میخوایم بریم !!!
تو مسیر آرایشگاهم
راننده تاکسی مردی بیست و چند ساله بنظر میرسه شاید هم سی ساله
وسط حرفاش میگه ارشد عمرانه از دانشگاه خواجه نصیر!
سازه های فولادی کار میکرده
حالا اونه و یه پیکان قراضه !
کی مسئوله؟ کی باید جواب بده؟
همه باید پزشک شن یا از گشنگی بمیرن؟
این مملکت صنعت نمیخواد ؟ تکنولوژی نمیخواد ؟ !!!!!
کی باید جواب حیف شدن روزهای جوونی و برباد رفتن آرزوهامون رو بده؟
اونی که فلان درصد بودجه رو صرف واردات میکنه و دیگه بودجه ایی برای صنعت نمیمونه ؟؟؟؟
اونی که از طرح ها و ایده ها حمایت نمیکنه؟؟؟
اونی که با مدیریت گندش کاری که سود دلالی از تولید بیشتر باشه؟؟؟
کی بیشتر مقصره؟؟؟