زنی پس از سی سالگی
میدونی دچار چی شدم؟ تا میام بنویسم از خودم میپرسم که چی؟ بعد نمی نویسم و رها میکنم. شاید چون عطس نوشتنم رو با کانال تلگرام خنثی میکنم.
حالا که دارم مینویسم نزدیک دو بامداده. رها و همسر خوابن من خوابم نمیبره. توی سکوت خونه صدایی از راه پله میاد و ترسی که از کودکی بامنه! کی تموم میشه کابوس دزد؟ چهارسالم بود که دزد خونه مادربزرگم رو زد. دایی و پدر بزرگم رو به قصد کشت با چاقو زخمی کرد و ما وقتی رسیدیم که تمام حیاط و دیوارهای خونه پر از خون بود. از اون روز تا الان من مدام کابوس دزد میبینم .
حالا که دارم مینویسم مغزم خالی از هرکلمه ابه توی تاریکی خونه نشستم مقابل دیوار آینه . نور کم موبایل افتاده توی صورتم . آینه پر از شکنجه. توی شکنج های آینه زنی رو میبینم که سی سالگی رو پشت سر گذاشته موهاش بیشترش از سنش سفید شده. تقریبا تماما سیاه و سفیده . بخاطر زایمان چاق شده و زیر چشمش کمی چروک افتاده
زنی که حالا آروم تره صبور تره و خاموش تره. خیلیا براش تموم شدن و خیلی ها براش عزیز شدن . دوستی های زیادی براش تموم شدن و اندک روابط باقی مونده عمق گرفتن.
رها داره تو خواب گریه میکنه. چرا بچه ها تو خواب گریه میکنن؟
- ۰۲/۱۱/۰۸
وای منم این کابوس دزد رو دارم....این ترس... اتفاقی هم نیفتاده برام مثل شما... ولی ترسش همیشه همراهمه... مثلا همین دیروز که قندک رو حموم برده بودم...با اینکه همیشه قفل بالای در ورودی رو میزنم وقتی خونه تنهام حس کردم یکی توی خونه مون داره راه میره....من و قندک توی حمام...من داشتم از ترس سکته میکردم....نفهمیدم چطور بچه رو شستم و بیرون اومدیم....اونم با ترس فقط پریدم توی اتاقش و در رو بستم و لباس تنش کردم.....
و اینکه نمیدونم این گریه های توی خوابشون برا چیه جدا!؟!!! آروم هم نمیشن ها...قندک رو باید حتما بلند کنم و بغل بگیرم تا چشمش رو باز نکنه گریه ش بند نمیاد....مستر اچ میگه خواب بد دیده....خواب بدشون چیه؟!!! اینکه یکی جلوشونو گرفته نمیذاره شیر بخورن؟!!! یا پستونکش رو به زور از دهنش کشیده؟!!!!