طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

وقتی حتی نیست

دوشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۰۵ ق.ظ

من اگه برم شامپو بخرم نمیام اینجا بنویسم بچه ها من امروز شامپو خریدم ! چون شامپو خریدن روزمرگیه مگر اینکه در فرایند خرید شامپو چیزی اتفاق افتاده باشه که مثل همیشه نبوده برام. اما اگه پستونک بخرم میام مینویسم چون خریدن پستونک برای من چیز جدید و هیجان انگیزیه فعلا . بعدا این هم تبدیل به روزمرگی بشه نمیام راجع به بهش حرف بزنم. ذاتا انسانها راجع به چیزهایی حرف میزنن که براشون مهم یا غیر طبیعی یا غیر روتین بوده. 

وقتی یکی ازدواج میکنه و ماه های اول هستش چون وارد مرحله جدیدی شده طبیعیه که مدام از روابط عاشقانه بگه چون براش تازه س و هنوز روتین نشده . اما وقتی کسی بعد چند سال زندگی مشترک به طور اغراق آمیزی داره از روابطش با همسرش حرف میزنه یعنی این آدم این زندگی که تعریف میکنه رو روتین نداره و حتی شاید کلا ندارتش .

و چقدر این نمایش به چیزی که شاید کلا وجود نداره زیاد شده این روزا ....

  • Vafa 1192

بدبیاری

يكشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۱۶ ق.ظ

صبح خود را چطور آغاز کردید؟ به نام خدا کلید رو در جاموند در بسته شد 😖😖😖

تو راه سرکار هم متوجه شدم چیزی رو فکر میکردم سیصد تومن خریدم درواقع سه میلیون تومن خریدم و واحد پول تومن بوده نه ریال 😖 منتظرم ساعت ١٠شه زنگ بزنم پشتیبانی لغو کنم سفارشم رو (امیدوارم البته) 

 

  • Vafa 1192

جوجه کنجد

پنجشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۴۴ ق.ظ

وقتی بتا میره بالا تا حدودی سیستم دفاعی بدن سرکوب میشه اینه که من در اولین هفته های بعد بارداری کرونا گرفتم.خداروشکر قبلش سه دوز واکسن زده بودم و این باعث شد خیلی خفیف تر بگیرمش اما با این حال چون هییییچ دارو و دمنوشی نمیتونستم استفاده کنم به معنی واقعی کلمه پدرم در اومد.
این روزا ویار خاصی ندارم و حالم خوبه فقط سنگینی سر دل و کمر درد و گاها دل درد دارم .کرونا هم گرفتم  بدنم ضعیف تر شد و زود خسته میشم . مخصوصا که بلافاصله بعد کرونا گرفتنم بازرسی های موسسه شروع شد و سه روز تا شب مدرسه بودم و واقعا حالم بد بود .

در کل نیم وجبی اندازه کنجده اما کل زندگیمون رو تحت شعاع خودش قرار داده حتی هضم غذام رو. چون جنین خورد خورد به غذا نیاز داره بدن هضم غذای مادر رو با تاخیر انجام میده . واسه همین مدام حس میکنم چیزی سر دلم مونده . 

همسر به کل تغییر کرده .انگار همون آدم سابق نیست که از بچه دار شدن فراری بود الان همه فکر و ذکرش شده این کنجدی که تو راه داریم. و خداروشکر از این بابت 😍

  • Vafa 1192