همانا خدا انسان را در رنج آفرید
شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ
یک وقتهایی آدم همین طوری بیخودی گیر میدهد به گوشه ی آویزان پرده به چینش کتابهای توی قفسه, به برگهای تقویم سال بوق .
یک وقتهایی آدم میشود بنی اسرائیل , بند میکند به تار هفت و پود هشت فرش و برگ پاییز وسوز آذز ووووووووووو. اینجور وقتها باید یکی باشد تا یقه آدم را بگیرد و یک چک جانانه چنان بخواباند دم گوشش تا برق از چشمش بپرد و سوت از گوشش بزند بیرون .
بعد باگذارد که حالش جا بیاید..... آن وقت شاید گریه کند ....شاید بفهمد آن درد لامصبش چیست که بند کرده به زمین به زمان .آخر میدانید یک وقتهایی ادم خودش هم نمیداند چه کسی و چه چیزی لجش را در اورده . شده مار و چنبره زده روی دلش . شده سنگ و آویزان از گلویش ...
...........................................
+دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست ....
یک وقتهایی آدم میشود بنی اسرائیل , بند میکند به تار هفت و پود هشت فرش و برگ پاییز وسوز آذز ووووووووووو. اینجور وقتها باید یکی باشد تا یقه آدم را بگیرد و یک چک جانانه چنان بخواباند دم گوشش تا برق از چشمش بپرد و سوت از گوشش بزند بیرون .
بعد باگذارد که حالش جا بیاید..... آن وقت شاید گریه کند ....شاید بفهمد آن درد لامصبش چیست که بند کرده به زمین به زمان .آخر میدانید یک وقتهایی ادم خودش هم نمیداند چه کسی و چه چیزی لجش را در اورده . شده مار و چنبره زده روی دلش . شده سنگ و آویزان از گلویش ...
...........................................
+دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست ....
- ۹۵/۰۹/۱۳