پانتومیم طوری
+ من؟ خب .... تو؟ .... ما باهم؟...غذا میخوریم ؟ ...افطاری؟ .... خب؟ چی ؟ از اول ! باشه .... من... تو .... خدا؟ .....بالا؟...دعا؟.... خب این یعنی چی هی بالا رو نشون میدی؟ ...از خدا چیزی میخوای؟... شکایت میکنی؟ ...( خندم میگیره , عماد حرص میخوره ) ... اهاااااان مامان ... ! (نفسش رو به معنی آخیش از دهنش میده بیرون ).... خب چرا اونجوری مامان رو نشون میدی؟ طبقه بالا ...!!! ( عماد دستش رومیزنه به کمرش با حرص وخنده نگام میکنه , بدتر خندم میگیره ) خیلی خب ادامه بده .....غذا میخوری؟ .... من و تو و مامان باهم غذا میخوریم؟ ...افطار میکنیم ؟ ....هااااااااااااان فهمیدم ...خانوما و آقایون یه جا افطار میکنیم .میگی که آستین بلند بپوشم .( میشینه رو تخت و دستهاش رو به معنی مسخره کردن و الهی شکر الکی میبره بالا ) ... بی مزه .... با اون پانتومیم بازی کردنت ...صفر گرفتی .... حالا من فکر کردم چی میخواد بگه . خودمم میدونم یه جاییم .نفیسه خونش دوبلکس نیس که ....جایی نداره خانوما و آقا ها رو جدا کنه . (برمیگردم سمت کمد که درش بازه ) بهتر که با همیم اون موقع باید لباس و آرایش و موها و... دردسری میشد ... ( باز برمیگردم سر سوال اول ) عماااااااااااد من چی بپوشم ؟
پ ن: این پانتومیم بازی مال اینه که دهن عماد 11 تا آفت زده و تقریبا دیگه دمار از روزگارش در اومده !! نه میتونه حرف بزنه .... نه غذا بخوره ! :(((
بعدا نوشت : توجه به نوع پوشش یعنی انحصار طلبی ...
واین زیباترین دیکتاتوری دنیاست
پ ن بعدا نوشت :)) : البته هرچیزی که از حدش بگذره آزار دهنده خواهد بود .
یه جایی خوندم ( دقیقا یادم نیس کجا و کی ) عشق مثل پروانه ی توی مشت میمونه . مشتت رو وا کنی پرواز میکنه ومیره مشتت رو محکم ببندی میمیره ... عشق مراقبت میخواد توجه میخواد ...
- ۹۶/۰۳/۲۹