مرز
يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۴۸ ب.ظ
فکر میکنم اینبار حتما حرفام رو تو کنایه میزنم تو ایما و اشاره اما هربار حرف میاد تا بیخ گلو و گلوله میشه و سفت میشه و سخت میشه . عین یه تکیه گِل ! انگار که گِل گرفتن دهنمو. همینجوری زل میزنم به فرش و دیوار و در و میز و... اونقدر زل میزنم تا حرف عوض میشه بحث عوض میشه . من اما گیر میکنم تو همون کنایه ایی که میشد بزنم و هی سعی میکنم قورت بدم اون گلوله ی تو گلوم رو .
اینا رو گفتم که بگم من اهل حرف تو پاکت و لفافه زدن نیستم. اهل به در بگو دیوار بشنوه هم نیستم . اهلش باشم هم بلدش نیستم !
سرمو فرو بردم تا خرخره تو زندگیم و هی میدوزم و هی میشکافم . من اگه حرفی میزنم اینجا با خودمم . من اگه کاری میکنم برای خودمه . میدونید چیه من گرمه خودمم !!!
من کی باشم که بگم کی شرف داره کی نداره؟! من فقط حواسم به مرز هامه همین
- ۹۶/۰۶/۰۵