طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

تولد

شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۴۱ ب.ظ

تولد عماد بود 

من کیک پیختم و شام . 

و کالج خریدم .

چراغها رو خاموش کردم ، نور شمع افتاد روی صورت عماد ، اونا گفتن سی، بیست و نه ،بیست و هشت ،... من فیلم گرفتم ، عماد توی فیلم خندید و گفت اوووف حالا میخواین تا یک برین ؟ بیخیال بابا!!  

وقتی شمع ها رو فوت کرد من فکر کردم چرا  برف شادی یادم رفت؟ 

  • Vafa 1192

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">