طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

حالم بهم میخوره

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۵۳ ب.ظ

یکی از دلایلی که واسه ازدواج داشتم این بود که دلم میخواست یکی باشه هم دوره ی خودم . مثل خودم ریسک پذیر مثل خودم پر انرژی . کسی که من اگه جایی کم آوردم اون پشتم باشه اون همراهم باشه بگه آره تو میتونی آره میشه هرجا کمک خواستی من پشتتم من هستم رو من حساب کن . کسی که وقتی ناراحتم وقتی کم آوردم فارغ از تمام دنیا و نگاه هاش اون کنارم بایسته هیییییچی نگه تنها بزنه روی شونه م اونی که میزنه روی شونه ت بیش از هرکسی تو رو میفهمه .... الان که دارم تایپ میکنم دارم خشمم رو خالی میکنم تو کلمات کیبورد .... وقتی از نقشه هام و فکر هام حرف میزنم کمکی در کار نیس .... نمیشه و نمیتونی و سخته و .... حالم بهم میخوره از این کلمه ها ..... .



اونروزی که سعی میکنی خودتو رو به دیگران ثابت کنی باختی .....


پ ن : من آدمی نیستم که با درد دل کردن خالی شم ..... میفهمم میخواین کمکم کنین ولی لطفا نیاین بگین بیا حرف بزنیم خالی شی .... من تا مشکلم حل نشه خالی نمیشم با حرف زدن

  • Vafa 1192