مریخ
توی فیلم مرده و دوستاش سفر کرده بودن مریخ. بعد یه اتفاقی افتاد ، یه حادثه که مرده بیهوش شد دوستاش فکر کردن دوستشون مرده ، از سفرشون نزدیک ۵۰۰ روز مونده بود و طبیعتا یه جنازه توی یک و سال و خورده ایی نمیتونه تو سفینه بمونه ، تصمیم گرفتن مرده رو تو مریخ تنها بذارن و برن . اون وقتی به هوش اومد دید توی مریخ مونده و همه رفتن .تنهایی و درد غریبی وجودش رو گرفت .من درست مثل اون مرده ام. وسط زندگی ،اونجا که فکر میکردم دارم مرحله ی جدیدی از زندگیم رو شروع میکنم با یه شریک یه رفیق... یهو چشمم رو وا کردم دیدم وسط یه سیاره جدید (یه زندگی جدید) تنهام ! اون مرده نزدیک دوماه تلاش کرد که با زمین ارتباط برقرار کنه و بگه که زنده س . واسه اینکه امید داشت واسه اینکه نمیخواست بمیره . بعد ، پانصد و سی و چند روز تنها موند اونجا و منتظر موند که نجاتش بدن . یک سال و چهار ماه تنها روی سیاره زندگی کرد ، با غذای کم بدون دوش گرفتن تنها و تنها و تنها... آدم باید خیلی قدرتمند باشه که بتونه اونقدر دوم بیاره تا به زندگی برگرده . من اونقدر قوی نیستم .
مرضیه وبلاگ نداشتی نتونستم ج بدم عزیزم تاریخ انتشار اونروز ۱۹۸۹۷بود ! امیدوارم منظورم رو فهمیده باشی.
- ۹۷/۰۹/۰۴