طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

شاید

چهارشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۹ ب.ظ

با مدیر گروه حرف زدم منابع رو معرفی کرد و من یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم تصویر سازی بخونم 

انتخاب راحتی نبود اما بنظرم زمان انجام دادن کارهای اجباری تموم شده . غلت زدن توی عدد و رقم و مدار و ترانزیستور و... وقتی تهش بیکاری تو رشته خودمه دیگه کافیه . 

 

دوتا انتخاب دارم یک اینکه قهر کنم و حرص بخورم دو اینکه قهر نکنم اما بذارمشون کنار. 

  

گفت عصر دوستام میان خونمون میای ؟ گفتم فاینال دارم . فاینال داشتم اما میتونستم برم میتونستم یه روز زودتر فاینال بخونم و صبح تایم کلاس نقاشی رو تغییر بدم که صبح بتونم مرور کنم و عصر قبل فاینال برم. یه لحظه خواستم اینکار رو بکنم اما نمیکنم ... ا زمان از خود گذشتن های زیادی هم  تموم شده . چون یادمه کوچیکترین برنامه ش رو بخاطرم تغییر نداده . . 

مثل به بادکنکه بزرگه من نخش رو ول میکنم اون میره بالا من از دورشدنش لذت میبرم. میذارم برن :) 


شاید بهترین راه برای نابود کردن کسایی که چشم دیدنت رو ندارن اینه که تا میتونی به بهترین شکل ممکن زندگی کنی و خوشحال باشی تلاش کنی و موفق باشی ... 


یه سوال برای شام چی بپزم؟ یه پیشنهاد خوب بدین  پلییییز :) 

  • Vafa 1192

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">