طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

روزمرگی های یک وفا۱۴

سه شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۰۴ ب.ظ
کلید رو توی قفل در میچرخونم ، در که باز میشه اول میز نهارخوری دیده میشه بعد مبل  تک نفره ی کنار آباژور . کفش هام رو در میارم و داخل نشده یاد کیک توی یخچال میوفتم که دیروز پخته بودم . 
یه راست میرم آشپزخونه و دکمه کتری برقی رو میزنم . تا آب جوش بیاد لباسهام رو عوض کردم و  دستهام رو شستم .  هربار که قهوه دم میکنم یاد فال قهوه میوفتم . میشینم روی مبل و کیک میخورم و قهوه .  فکر میکنم امروز روز منه :)

این دلبر منه که وقتی یخچال رو وا کردم بهم لبخند زد 

نکته؛ وقتی خامه کشی بلد نیستین هرچی دم دستتون بود بچسبونید رو کیک ^_^ نامبرده میوه هایی که خشک کرده بود رو  به این ترتیب به فنا داد:/ 


میگم پرهام بگو کلمه ایی که با ب شروع شه میگه : کلمه ایی که با ب شروع شه:)))) من فدای این همه سادگی شم یا زوده؟؟؟
دلم به شدت بچه می‌خواد و عماد با همون شددددددت مخالفه! 

اینجا همون جاییه که حال من توش خوبه :) بالکن دوست داشتنیم

.

پاهام درد میکنه خیلی خسته م از صبح سرپا بودم فردا کلاس نقاشی دارم عصر کلاس زبان پس فردا هم مهمون دارم و اونوقت دلم می‌خواد دراز بکشم روی میل و فیلم ببینم :(((( یکی بیاد شام درست کنه 😫

  • Vafa 1192

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">