عارضه
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۱۶ ق.ظ
قبلا اینجوری بودم که وقتی از چیزی خیلی ناراحت میشدم یه دل سیر گریه میکردم بعد از زور گریه چشام خسته میشد و میخوابیدم اونوقت صبح که بیدار میشدم حالم خیلییییی بهتر بود و ریکاوری شده بودم دلیلش هم فکر میکردم روحم رفته پیش خدا اون سبکش کرده ارومش کرده...حالا اما وقتی چیزی دلخورم میکنه بی اونکه بفهمم اخم میشینه بین ابروهام و تا نصف های شب هی این پهلو اون پهلو میشم نه خوابم میبره نه اشکم میریزه نه میتونم رها کنم ... تهش به زور یه خواب سطحی و سبک میکنم صبح که پا میشم خسته م آشفته م ... چقدر بد این تغییرم ... دلم برای گریه کردن و سبک شدن بعدش خیلی تنگ شده!
حالا سر یه موضوع خیلی مسخره بی خوابی زده به سرم جغد شدم!
اینم از عوارض ازدواج🤪همش که فایده نداره😁
- ۰۰/۰۲/۱۵
من اینجور وقتا داغون میشما....برا همین دوس دارم هر مساله ای پیش میاد همون موقع حلش کنم و به این بی خوابی شبانه نرسه :))