زن ریحانه است ؟
نشستم روی لبه . کلاهم رو در آورده بودم و آب از لای موهای بلند و بِلُند م چکه میکرد. میدونید یاد کی افتادم ؟ یادتون هست؟ اون پاییزی رو که من همینقدر خسته نشسته بودم درست لب استخر؟ آب از لای موهای کوتاه و خرمایی م چکه میکرد .
هیچ کس قرار نیست از توی آینده بیاد و ما رو ببره تا خوشبختی . هیچ کس قرار نیست بیاد و همه چیز رو سر و سامان بده . هیچ کس قرار نیست اوضاع رو روبه راه کنه .
یک روز میرسه که میفهمیم اون خود ما هستیم که از توی آینده خواهیم اومد به درون خودمون . اون قسمت از خودمون که حالا و گذشته اون رو قوی کرده. اونقدر قوی که بایسته اوضاع رو سر و سامان بده وخودمون رو ببره تا خوشبختی .
من از دورن نه شبیه ریحانه ام نه پروانه نه حتی هیچ موجود لطیف دیگری. من یک کرگدنم ! همون قدر پوست کلفت .
- ۱ نظر
- ۲۹ تیر ۹۶ ، ۲۱:۱۵