طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

۱ مطلب با موضوع «هوا خوبه» ثبت شده است

هوا خوبه توام خوبی منم بهتر شدم انگار :)

جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۳۷ ب.ظ
هوا خنکه اما سرد نیست . من تکیه داده ام به نرده ها و منتظرم عماد برای ایمان بلیط بگیره . بلیط ِ ماشین برقی . مادرشوهرم میگه عماد برای همه بگیر . دیر وقته . وسط هفته اس. پارک خلوته . سوار ماشین برقی میشیم . هرپنج تامون . طولی نمیکشه که صدای خنده هامون میپیچه توی پارک . من میکوبم به عماد  . عماد میکوبه به محسن ( شوهر خواهرشوهرم ) مادر شوهرم میکوبه به من . طاطان ( خواهرشوهرم) میکوبه به همه مون. از دست هم فرار میکنیم .همدیگه رو دنبال میکنیم .میخندیم .من وسط خنده هامون پیرمرده رو میبینم . همون که مسئول ماشین برقیه . اونم داره میخنده . نگاش رو عماده . عماد که محسن رو چسبونده بیخ دیوار و خبیس میخنده . 
چند دور دیگه سوار میشیم ؟
میریم سراغ هاکی مغناطیسی . عماد من رو میبره . محسن عماد رو . من محسن رو . طاطان عماد رو . عماد طاطان رو . من طاطان رو و عماد محسن رو محسن عماد رو وووو...... عماد عرق کرده , محسن آستین ها رو زده باالا . عماد میگه داداش اینو یه دور دیگه شارژ کن . مسئول هاکی مغناطیسی  نشسته رو صندلی ,میگه بیا این سکه ,دیگه خودت هرچی میخوای شارژ کن . همه میخندیم . خودش هم میخنده . مادرشوهرم تشویق میکنه گاهی منو گاهی دامادشو  داد میزنیم هوچی گری میکنیم همو تشویق میکنیم رجز میخونیم چند نفر میان تماشا؟ چند نفر با ما میخندن؟
دیر وقته
خوابمون میاد
حاالمون خوبه
......
باد میاد, هوا خنکه اما سرد نیست
.....

هوا خوبه توام خوبی منم بهتر شدم انگار ...

.....
پ ن : ایمان ,پسر خواهر شوهرمه. دوسالشه .عشق منه
  • Vafa 1192