طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

اینجا بوی بهاره

شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۰۹ ق.ظ

باغبون باغچه ها رو بیل زد و عماد بید مجنون و درخت آلبالو خرید . عاشق بید مجنونم اونجا که  شاخه هاش توی نیمه شب تابستون زیر نور ماه میرقصن

پاهام رو دراز کردم روی مبل .عماد خوابیده . صدای دور و گنگ تلویزیون طبقه ی پایین به گوش میرسه صدای تیک تاک ساعت و نفس های عمیق عماد ، طول هفته رو هر روز به این امید سپری کردم که فردا روز سبک تری هستش. الان از خستگی نا ندارم حتی مسواک بزنم . 

شیشه ها رو پاک کردیم ، گل های توی بالکن رو مرتب کردم و همه جا روشستم و سابیدم و گرد گرفتم . چندتا خرید ریز دارم تا خونه ی کوچولوی من حسابی بوی عید بگیره ؛) 

تخم مرغ هاتون رو رنگ کردین ؟ من عکسش رو تو کانالم میذارم وقتی تموم کردم .این سومین بهار بعد از ازدواجمه و  امسال  اولین سالیه که سال تحویل رو خونه ی خودم هستم و قراره هفت سین بچینم ^_^ پارسال شمال بودیم (چه لحظه ی تلخی بود برام ) پیارسال یزد(پر از دلتنگی برای پدر مادرم) .  دلم می‌خواد هفت سین م پر از گل باشه پر از حال خوب برام  

۹۷با همه سختیش هاش گذشت . نمیگم تلخ گذشت، اما سخت گذشت. سختی که باعث شد بزرگ تر شم ، قوی تر شم . با پا راه بری کفشت خراب میشه با سر ، کلاه، هرچیزی بهای خودش رو داره من بهای زندگی امروزم رو پرداختم. حالا که به گذشته فکر میکنم گاهی خوشحال میشم گاهی ناراحت گاهی حرص میخورم گاهی افسوس اما ابدا دلم نمیخواد برگردم به گذشته . 

۹۸برامون خوب باش...

راستی به کانال م سر بزنید ؛) اونجا راحت تر و سریع تر مینویسم و عکس های بیشتری آپلود میکنم ؛) 

https://t.me/VF_Ruznegari

  • Vafa 1192

بهار :)

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۴۷ ب.ظ

یه پیرهن ساحلی سفارش دادم از اونا که بلند نخی ن . همون هایی که میشه لب ساحل پوشید و روی شن های نرم ساحل پا برهنه راه رفت . حالم خوبه وقتی بهش فکر میکنم . 

برای سفره هفت سین ذوق دارم . که هسته نارنج سبز کنم و سیزده بدر نهال کوچیکم رو تو گلدون بکارم 

که تخم مرغ رنگ کنم و گل بخرم و ... حال دلم داره رنگ بهار میشه 

اسفند برای شما هم خیلی شلوغه ؟ 

عماد میگه از شلوغی دم عید بدش میاد از جنس های بنجلی که فروشنده ها بار مردم میکنن ... عماد هیچ وقت دم عید خرید نمیکنه بیرون نمیره ...اصلا عماد به جز مرکز خرید و پاساژهای لوکس جای دیگه ایی برای خرید نمیره  من اما عااااشق شلوغی دم  عیدم عاشق مردمی که با انرژی میرن خرید عاشق بدو بدوهاشون تدارکشون برای سفره عید . مغازه های تا دیر وقت باز ،همه چراغا روشن، همه مردم بیرون ! عاشق بازار محلی م بازارهای قدیمی سنگ فرش شده یا سرپوشیده ... من اگه جایی بخوام زندگی کنم اونجا توکیو ه شهر همیشه بیدار :) من برعکس عماد عاشق خریدن لباسهای نو م . سرتا پا نو بپوشم لحظه سال تحویل .عماد اما ابدا موقع تحویل سال لباس نو نمیپوشه . میگه بچه های لوس سرتا پا نو میپوشن :))فکر کن من حتی جورابمم نو میپوشم 

هرچی من برای سفره هفت سین عشق میکنم عماد همون قدر بی تفاوته! هرچی نظرش رو بپرسم که ببین شیک شد ببین خوب شد؟ سرش رو بالا میکنه و میگه عزیزم تو همیشه خوش سلیقه ایی . بدون اینکه حتی نگاه کاملی به چیدمانم بکنه ... من اما باز پر از انرژی و ذوق بهار م :))))

  • Vafa 1192

وقتی ها هندی ها می‌خوان میمون شکار کنن...

چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۵:۰۶ ب.ظ

گفت هندی ها اینجوری میمون شکار می‌کنن که تو یه کوزه ایی که سرش باریک یه سیب میندازن . وقتی میمون دستش رو میبره تو کوزه و سیب رو میگیره تو مشتش دیگه دستش از تو کوزه در نمیاد. اون دستش میمونه تو کوزه و گیر میوفته مگر اینکه سیب رو رها کنه ! گفت اگه تو زندگی گیر افتادی ببین چی رو سفت گرفتی ؟ رهاش کن . حسادت رو ، کینه رو ، رقابت رو ، خشم رو ، اندوه رو .... رها کن تا رها شی....

امروز روز زن رو به خواهرشوهرم تبریک گفتم . برای مادرشوهر کیک پختم ... چون می‌خوام رها باشم پس خشم رو ، اندوه رو رها کردم :) 

حالا حالم خیلی بهتره


پ ن : نوشتن تو کانال آسون تره. راحت تر میشه عکس آپلود کرد و همچنین می‌خوام ویدیو نقاشی و گلدوزی بدارم 

برای سفره هفت سین هم ایده . :) 

 https://t.me/VF_Ruznegari

پ ن ۲: چقدر حیف که رها جان تلگرام نیستی :( اینجا رو سعی می‌کنم زنده گه دارم :) 

نفس صبح چقدر خوشحالم که تو کانال هستید ؛) 

  • Vafa 1192