طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

۲۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

مثل یه کوه روی شونه هامه

چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۵ ب.ظ
الکترونیک مثل یه کوه بود که گذاشته بودن رو شونه هام .مادرشوهرم مهمون دعوت کرده بود از این سر خاندان تا اون سرش .سر جلسه امتحان سرم اندازه یه گوی سربی سنگین شده بود . مراقب گفت چیزی لازم ندارین ؟ من خواستم بگم کمی نمک . مردا قرار بود خونه ما باشن و خانوما خونه اونا . فکر کردم کمی دیگه تحمل میکنم شاید تونستم ادامه بدم و روزه مو نشکنم !تمام دیشب رو بیدار بودم و تمام خونه پر از کاغذ بود .کاغذهایی که روشون پر از تراتزیستور و ماسفت و کسکود و ...بود . استاد گفت سوالی نیست؟ کمکش در حد خوندن روی سواله. میدونید که تمام خونه بهم ریخته بود . مراقب گفت وقت تمامه ! عماد گفت میام دنبالت . مادرشوهرم گفت سفره ها رو بیاریم پهن کنیم ؟ من خسته بودم خیلیییی خسته !الکترونیک هنوز هم مثل یه کوه روی شونه هامه ! عماد گفت این دستمال سفره ها تاش وا شده . گفتم اونا روهمونجوری تا زدن . گفت چرا با بقیه فرق داره ؟ تاش وا شده . حرص خوردم . چرا بحث میکنی؟ گفتم آره تاش وا شده اصلا هرچی تومیگی . میدونید؟ میخواستم بخوابم .


+ فردا اصول توانبخشی دارم . اونقدرا ساده نیس ولی اخریشه !
  • Vafa 1192

امتحان

چهارشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۴۴ ق.ظ

از فیدبک شروع کردم ،ساعت ٩بود که سرم رو انداختم پایین و وقتی بلند کردم شده بود ١٠. شصت دقیقه برای یک سوال ٤نمره ایی درحالی که کل امتحان ١٣٠دقیقه بود. رفتم آپ امپ و یک ربع بیشتر طول نکشید اما طراحی ترانزیستور سه طبقه هم وقت گیر بود ولی نه اندازه فیدبک ! تحلیل کسکود آسون بود اما موند فیدبک دوم و اون یکی سوالی که حتی نمیدونستم چیه !!!! 

وقت کم آوردم . مثل همه که کم میارن . استاد هم زیر برگه نوشته بود وقت تمدید نمیشه ! یعنی خودتونو بیخود نکشین!! 

فقط امیدوارم پاس شم . یعنی فقط امیدوارم :( !!! 

هرکی تو این برگه ٢٠نمره ایی بتونه ٥بگیره پاسه! حالا شما فکر کنین ٥٠٪‏ کلاس همیشه میوفتن !!! 

یکی بره به این استاده بگه والا ما مهندس پزشکیم نه برق !!! بیخیال ما شو والا من قرار نیس تقویت کننده طراحی کنم :((((

  • Vafa 1192

استرس

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۴۹ ق.ظ

دارم میرم امتحان الک ٢ بدم 

دوتا پروپرانولول خوردم  

شب تا صبح نخوابیدم

دعام کنین 


  • Vafa 1192

پانتومیم طوری

دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۵۹ ب.ظ

+ من؟ خب .... تو؟ .... ما باهم؟...غذا میخوریم ؟ ...افطاری؟ .... خب؟   چی ؟  از اول ! باشه .... من... تو .... خدا؟ .....بالا؟...دعا؟.... خب این یعنی چی هی بالا رو نشون میدی؟ ...از خدا چیزی میخوای؟... شکایت میکنی؟ ...( خندم میگیره , عماد حرص میخوره ) ... اهاااااان  مامان ... ! (نفسش رو به معنی آخیش از دهنش میده بیرون ).... خب چرا اونجوری مامان رو نشون میدی؟  طبقه بالا ...!!! ( عماد دستش رومیزنه به کمرش با حرص وخنده نگام میکنه , بدتر خندم میگیره ) خیلی خب ادامه بده .....غذا میخوری؟ .... من و تو و مامان باهم غذا میخوریم؟ ...افطار میکنیم ؟ ....هااااااااااااان فهمیدم ...خانوما و آقایون یه جا افطار میکنیم .میگی که آستین بلند بپوشم .( میشینه رو تخت و دستهاش رو به معنی مسخره کردن و الهی شکر الکی میبره بالا ) ... بی مزه .... با اون پانتومیم بازی کردنت ...صفر گرفتی .... حالا من فکر کردم چی میخواد بگه . خودمم میدونم یه جاییم  .نفیسه  خونش دوبلکس نیس که ....جایی نداره خانوما و آقا ها رو جدا کنه . (برمیگردم سمت کمد که درش بازه ) بهتر که با همیم اون موقع باید لباس و آرایش و موها و... دردسری میشد ... ( باز برمیگردم سر سوال اول ) عماااااااااااد من چی بپوشم ؟




پ ن: این پانتومیم بازی مال اینه که  دهن عماد 11 تا آفت زده و تقریبا دیگه دمار از روزگارش در اومده !! نه میتونه حرف بزنه .... نه غذا بخوره !  :(((



بعدا نوشت : توجه به نوع پوشش یعنی انحصار طلبی ...

واین زیباترین دیکتاتوری دنیاست



پ ن بعدا نوشت :))  : البته هرچیزی که از حدش بگذره آزار دهنده خواهد بود .

یه جایی خوندم ( دقیقا یادم نیس  کجا و کی ) عشق مثل پروانه ی توی مشت میمونه . مشتت رو وا کنی پرواز میکنه ومیره مشتت رو محکم ببندی میمیره ... عشق مراقبت میخواد توجه میخواد ...

  • Vafa 1192

قهر طوری

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۰۰ ب.ظ

اون ور بالشت عماد و اینور بالشت من :/ 


  • Vafa 1192

همین و دیگر چه ؟

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۲۱ ق.ظ

من توی آشپزخونه ظرف میشورم و عماد سرش توی گوشیه . دلم به طرز باورنکردنی برای آبرنگ تنگ شده . برای کلاس زبان و پیاده روی های سر صبح حتی . عماد ویدیو پلی میکنه و صدای آهنگی از تو گوشیش میزنه بیرون . یادم میوفته الکترونبک وجزوه ی 348 صفحه ایی اندازه گیری و آخخخخخ توانبخشی !!! صورتم رو میگیرم زیر آب .آب سرده و من حس میکنم خنکای آب از تومنافذ پوستم نفوذ میکنه توی تنم .شیر آب رو میبندم اما هنوز خم شدم توی سینک. آب چکه میکنه . از دماغم ,پیشونیم و گونه هام . موهای حاشیه صورتم خیس شده .موهایی که حالا بلند و بلوندن.  من بیخودی یاد اون بعد از ظهری میوفتم که موهای بلند خرماییم رو دادم زیر قیچی ... چقدر گذشت از اون روز؟ چقدر همه چیز عوض شد ؟ کمرم رو صاف میکنم . عماد هنوز سرش توی گوشیه و اینبار صدای یکنفر میاد که عربی حرف میزنه و بعد صدای شلیک گلوله . به سمتش میرم حواسش نیس که من از پشت  دستهای خیسم رو میذارم پشت گردنش . خیسی دستهام باعث میشه  شونه هاش رو جمع کنه برمیگرده سمتم . من لبخند میزنم. میگه خسته نباشی . من صورتم رو میارم نزدیک صورتش و اینطوری سنگینیم میوفته روی عماد روی مبل .عماد گونه م رو میبوسه و من باز یاد الکترونیک میوفتم !

  • Vafa 1192

تفصیر بخش عفونی بود!!

پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۳۲ ب.ظ
اون موقع که بیمارستان بودم چندباری مجبور شدیم بریم بخش عفونی . یکبارش دستگاه ECG یه مریض ایزوله خراب شده بود و ما مجبور بودیم همونجا دستگاه روتنظیم کنیم . هربار که از بخش عفونی برمیگشتم هزار بار دستهام رو با مایع ضدعفونی میشستم . از اون روز به بعد هربار به مواد شوینده دست میزنم , رد حلقه م به این روز میوفته !
خیلی میسوزه الان . :(

  • Vafa 1192

دعوت به چالش " این من هستم"

سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۳ ب.ظ
من بودم و سحری و خونه و عمادی که خوابیده بود .
نتیجه حوصله سر رفتن میشه همین !!!

این عکس بخشی از ماست !
بخشی از وسایلی که باهاشون زیاد سر کار داریم ...
دلم میخواد شما رو به چالش " این من هستم " دعوت کنم .
یه عکس از وسایلی که بیشترین استفاده رو ازش میکنین یا بهش علاقه دارین بذارین و تیتر کنین "این من هستم " :)
منم یه عکس کامل تر میگیرم :)

  • Vafa 1192

گفتم ببخشید یا نگفتم ؟

يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۲ ب.ظ

یه تیشرت صورتی پودری پوشیده بودم .از اونا که نازکن و خنکن.

یه شلوارک سرمه ایی پوشیده بودم . از اونا که نرمن و خنکن .

نشسته بودم روی مبل و پاهام رو دراز کرده بودم روی میز. ژله ی هلو میخوردم و نسیم خنک از در ایوون میزد تو .

گفتم شب بود؟

دوازده رو گذشته بود و من توی نور کم خونه ژله میخوردم و فکر میکردم .

فکر میکردم به معذرت خواهی . به قول ریحان معذرت خواهی یه کلمه نیست که بگی و تموم .

معذرت خواهی یه فعله . یه فعل استمراری .

انجام فعلی مستمر که نشان دهنده ی نهایت تاسف و پشیمونی بابت  کاری که تو گذشته از شخص سر زده که نباید سر میزده . یا  بابت کاریکه  سر نزده ودر واقع  باید میزده!


فعل استمراری از حال شروع و تا ابد ادامه داره . تکرار نکردن اون اشتباه تا ابد, تو زیر مجموعه فعل استمراری معذرت خواهی قرار میگیره . فعل معذرت خواهی بسته اون خطا میتونه متفااوت باشه .


مثلا وقتی میگی ببخشید یعنی دیگه تکرارش نمیکنی . یعنی باید جبران کنی .

معذرت خواهی یه کلمه نیس که بگی و خلاص !



ولی خب میدونی چیه ؟ بعضی اشتباه ها مثل یه تیر خلاص میمونن که از فاصله نزدیک به شقیقه شلیک شده باشن .

دنگگگگگ..... و تمام .

اون موقع دیگه فرصتی واسه معذرت خواهی نمیمونه که .

وقتی یکی رو با اشتباهت میکشی نگو بخشیدن بلد نیس !

  • Vafa 1192

سند بیست سی !!

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۴ ب.ظ

وقتی تو بهبوهه انتخابات حرف سند بیست  سی شد خیلیا مثل اسپند رو آتیش بالا پایین پریدن خیلیا تکذیبش کردن کلی متن در جهت تخریب و برعکس حمایت ازش همه جا رو پر کرد.

وقتی متن ترجمه شده اش رو خوندم هیچ نکته ی منفی به ذهنم نرسید . رفتم سایت یونسکو و متن اصلی رو خوندم . همه چیز خیلی عادی بود . از کلمات به صورت خیلی خیلیییی کلی  استفاده شده بود . برای همین ادم اصلا شک نمیکنه مثلا اونجا که میگه تساوی جنسیتی منظورش چیه ؟

تو همون سایت یونسکو رفتم قسمتهای دیگه اش ! خواستم ببینم یونسکو تعریفش از تساوی جنسیتی چیه ؟

همون طور که داشتم چرخ میزدم رفتم قسمت حقوق همجنسبازان . شاید باورتون نشه . تو اون قسمت به بند 4 سند2030 اشاره شده بود ( لینک متن اصلی رو تو پ ن میذارم ) نوشته بود : یونسکو بر این عقیده است هیچ کشوری نمیتواند به هدف شماره 4 سند بیست سی تحقق بخشد اگر,  دانش اموزان آن کشور به علت تمایل جنسی شان و همچنین هویت جنسیتی که برای خود در نظر گرفته اند ( مثلا همجنسباز یا ترانزجندر ) در معرض خشونت قرار بگیرد .

یعنی همجنسبازان ( اعم از زن و مرد ) وغیره نباید مورد خشونت قرار بکیرن یعنی همه تو جامعه باید قبولشون کنن  تا هدف شماره 4 محقق بشه .

توهمون قسمت حقوق همجنسبازان کاملا دونه دونه اونها رو نام برده : همجنسبازان زن :lesbian , همجنسبازان مرد gay , بایسکشوال , ترانزجندر ...)

هدف شماره 4 :

Goal 4 : to ensure inclusive and equitable quality education and promote lifelong learning opportunities for all .


آموزش با کیفیت و برابر که شامل "همه "چیز و در طول عمر هر شخص برا همه باشد .

اینجا " همه " شامل همجنسباز ها هم میشه .



 

UNESCO recognises that no country can achieve Sustainable Development Goal 4 if students are discriminated against or experience violence because of their actual or perceived sexual orientation and gender identity.


میگه : یونسکو تشخیص داده هیچ کشوری نمیتونه هدف شماره 4 رو محقق کنه تا زمانی که دانش اموزانی که تمایلات همجنسگرایانه دارند مورد اذیت و آزار فیزیکی یا لفظی قرار بگیرند!!!


مطلب دومی که هست امضای این سنده !!

طبق اصل 77 قانون اساسی عهدنامه ها قرارداد ها و موافقت نامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسه ! یعنی هیچ دولتی نمیتونه سر خود با تشخیص خودش بره تعهد نامه ایی چیزی امضا کنه !!

حالا آیا سند بیست سی تعهد نامه است یا صرفا یک توافق دوستانه اس که تعهد اجرایی نداره؟

تو ابندای این  بیانیه نوشته شده : ما به نیابت از مردمی که به آنها خدمت میکنیم متعهد میشویم که برای تحقق کامل این دستور کار تا سال 2030 بی وقفه تلاش کنیم . اخرش هم نوشته : ما بار دیگر قویا بر تعهد خود مبنی بر اجرای کاملِ" دستورکار ِ"حاضر تاکید میکنیم .


استفاده از کلمه ی دستور کار کاملا الزام اجراییش رو مشخص میکنه!!


 تازه تو همون قسمت حقوق همجنسبازان هم نوشته شده :




facilitate action in selected countries to prevent and address homophobic and trans phobic violence in educational settings.


میگه یونسکو میتونه اقدام کنه برای تسهیل اعمال برخورد در کشور های موردنظر تا جلوگیری به عمل بیاد از رفتارهای ضد گروه همچنسگرایان و ترانزجندرها..


پ ن :

http://en.unesco.org/themes/school-violence-and-bullying/homophobic-transphobic-violence

  • Vafa 1192