طعم گس خرمالو

اینجا زنی زندگی می‌کند که نقابش لبخندش کفشهای پاشنه بلندش گوشواره های سرخش را میگذارد گوشه ایی و تنهاییش را روایت می‌کند ... اینجا زنی زندگی می‌کند که زنانه میرنجد زنانه گریه می‌کند اما همچنان مردانه میجنگد ... اینجا زنی زندگی می‌کند .
وفا
پ ن : تمامی اسامی استفاده شده در این وبلاگ غیر واقعیست
تمامی داستان های روایت شده واقعیست

عنوان وبلاگ نام داستانی از زویا پیرزاد است

حالا نه

سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۱۴ ق.ظ

نشسته ام روی مبل خونه ی مامانم اینا. تلویزیون فیلم پخش میکنه و من حالت تهوع دارم . چند بار نفس عمیق میکشم و وانمود میکنم حالم بهتره. از بچگی زود سر دلم غذا رو پس میزنه اما اینبار علایم دیگه ایی هم همراه با حالت تهوع دارم و این نگرانم کرده.وقتی به حاملگی فکر میکنم سرم درد میگیره . عماد رفته ماموریت و نیس که دلداری بده و بگه دارم اشتباه میکنم . 

بی ربط نوشت : دلم یک شب خنک تابستونی میخواد .

  • Vafa 1192

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">